از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر چند که برخی از قوانین و مسایل اخلاقی دارای پشتوانه های حقوقی و کیفری است و تخلف از آن موجب حد و تعزیر می شود؛ ولی مهم ترین ضامن و اصلی ترین آن، چیزی جز معاد نیست. در حقیقت اعتقاد و ایمان به معاد است که جلوی بداخلاقی و قانون گریزی را می گیرد و شخص و جامعه را قانون مدار و اخلاق محور می کند.
خداوند به صراحت در آیات 1 تا 5 سوره قیامت بیان می کند که تا چه اندازه ایمان به معاد در عمل به اخلاق و قانون نقش دارد؛ زیرا وقتی انسان بداند باید پاسخ گوی همه اعمال خود در آخرت باشد، به طور طبیعی کاری نمی کند که بر خلاف اخلاق و قانون شرعی الهی باشد. پس هر گاه خلافی انجام دهد نفس لوامه و سرزنشگر او را بازخواست می کند که چرا بر خلاف آن رفتار کرد که باید پاسخ گو در قیامت باشی؟
خداوند می فرماید: لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ؛ سوگند به روز قیامت ؛ و سوگند به نفس لوامه و وجدان بیدار و ملامتگر که رستاخیز حق است ؛ آیا انسان مى پندارد که هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهیم کرد و قیامتی نیست؟ آرى قادریم که حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب کنیم؛ انسان شک در معاد ندارد بلکه او مى خواهد آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت در تمام عمر گناه کند.(قیامت، آیات 1 تا 5)
پس شبهه پردازی برای شهوت رانی و آزادی بی بند و باری است که می خواهد داشته باشد؛ زیرا اگر معادی باشد باید پاسخ گو باشد و نمی توان گفت که شریعت و قانون و اخلاقی نیست؛ پس اگر اخلاق و شریعت و قانون است باید مطابق محدودیت های آن عمل و رفتار کند و سبک زندگی خاصی را در پیش گیرد.
این گونه است که ایمان به معاد ضامن اجرایی اخلاق و قانون و شریعت است؛ و بدون آن نمی توان از یک پشتوانه اجرایی محکم و استواری سخن گفت؛ زیرا اگر تنها به مجازات های حقوقی و کیفری دنیا بسنده شود، می توان آن را دور زد یا نهان و مخفی کاری کرد که دیده نشود و مجازات و کیفری نباشد؛ اما اگر آخرت باشد، حتی اگر چشم و گوش قانون کور و کر باشد، این نفس لوامه درونی دست بردار نیست و اجازه خطا و گناه و جرم و خلاف اخلاق و شرع و قانون نمی دهد.
البته باید توجه داشت که معاد با بازگشت به همین دنیا نیست ؛ زیرا این از مصادیق رجعت یا تناسخ است که رجعت عمومی نیست و تناسخ به این معنا نیز باطل است؛ بلکه جمع شدن این نظام هستی از آسمان و زمین و ایجاد نظام دیگری است که همه آسمان ها زمین آن خواهد بود.
پس این معاد است که مانع مهم در سر راه مخالفت با اخلاق و قانون است و آدمی را در خلوت و جلوت مجبور می سازد تا خلاف آن عمل نکند و از لذت های زودگذر و ستم و بی عدالتی پرهیز کند.
البته برخی برای نظم اجتماعی، یا محبوبیت یا امور دنیوی در ظاهر مخالفت با قانون و اخلاق را کنار می گذارند، ولی اگر مخالفت به شکلی باشد که محبوبیت حفظ شود یا نظم اجتماعی و مانند آن ها به هم نریزد قانون و اخلاق را دور می زنند. پس تنها ضامن واقعی همان معاد و نفس لوامه ای است که نسبت به پاسخگویی در آخرت هشدار می دهد.